Tuesday, June 25, 2019

تفاوت عزت نفس و اعتماد به نفس

اعتماد به نفس اولین بار با نشان دادن استعدادهای ذاتی بروز میکند به نحوی که کودک و نوجوان با خوش صحبتی، هوش بالا، استعداد در ریاضیات و علوم، استعداد های ورزشی، استعداد در موسیقی، شیطنت های شیرین، و با مهربانی و جلب محبت دیگران تایید و تحسین آنان را برانگیخته و احساس قدرت و محبوبیت می کند که این احساس قدرت و محبوبیت به کودک حس اعتماد کردن به خود، به گفتار خود و رفتار خود می دهد.
نوعی دیگر از اعتماد به نفس وجود دارد که کودکان و نوجوانان در اثر توانایی در آزار اطرافیان، تخریب، و دزدی اموال در خود احساس می کنند. این کودکان و نوجوان بدلیل توانایی ای که در خود می بینند اما در دیگر کودکان و نوجوانان مشاهده نمیکنند، به قدرت و موقعیتی منحصر بفرد دست پیدا می کنند که به آنان حس اعتماد به نفس (اعتماد به خود) می دهد.
۲.تعریف عزت نفس
واژه عزت نفس از دو کلمه عزت یعنی بزرگی و نفس به معنی خود فرد تشکیل شده و بیانگر میزان رشد شعوری و رفتاری فرد در رفتار و گفتار و افکار خود و در اجتماع پیرامون اوست. عزت نفس حسی است که در طول زمان و پس از بدست آوردن تجربیاتی مفید و بلوغ دهنده بوجود آمده و همواره و در همه جا با فرد همراه و نمایان است.
به همین دلیل کودکان و نوجوانان و همینطور جوانان (در سنین آغازین دوران جوانی خود) نمیتوانند دارای عزت نفس بوده چرا که ثبات رفتاری در شرایط متفاوت از آنان دیده نشده و انتظار نیز نمی رود. این یعنی که شروع و پیدایش عزت نفس را به شرط آموزش صحیح رفتاری و افکاری باید در سنین نزدیک به سی سالگی و بعد از آن در فرد متوقع بود.
فرآیند عزت نفس هیچگاه به صرف زیستن و تجربه کردن شروع نشده و بدون الگویی آموزش دهنده و با ثبات قابل ایجاد نیست. بلکه داشتن عزت نفس (بزرگی پایدار وجودی فرد) نیازمند دنباله روی و آموزش از افرادی است که رفتاری بزرگ منشانه و پایدار در تمامی شرایط و موقعیت ها داشته و به قدری بالغ وآگاه به رفتار خود شده اند که قادرند آن را به متقاضیان بلوغ و بزرگ منشی نیز آموزش دهند.
متاسفانه عزت نفس بر خلاف اعتماد به نفس مبحثی پیچیده و با ظرافت های بسیار است که یادگیری آن را به صرف استفاده از هوش و استعداد غیر ممکن میسازد. به همین دلیل افرادی که بصورتی خود آموخته به پرورش عزت نفس خود مبادرت میکنند دچار افراط و تفریط های بینشی فراوان شده و مرز بین انسان بودن و سوپرمن بودن را تفکیک و تمیز نمی دهند.
با این وصف، تعریف این افراد از عزت نفس یعنی خود دوست داشتن در حالیکه عزت نفس در واقعیت کلامی خود یعنی به درجه ای از آگاهی و شعور پرورش یافته رسیدن که افراط و تفریط ها با مرزهایی معتدل و پایدار جایگزین شده و فرد بدون نیاز به اغراق و یا خساست در احساس، رفتار و افکار بتواند تصمیم گرفته و با اطرافیان خود به تعاملی صحیح و بدون سوء استفاده از هیچ یک از طرفین بنشیند.

فقدان و افزایش اعتماد به نفس

  •   فقدان و یا کم بودن اعتماد به نفس

نبود اعتماد به نفس و یا کمبود آن همانطور که پیشتر اشاره شد عاملی محیطی و ژنتیک دارد. هر زمان که محیط خانوادگی، تحصیلی (مدرسه و دانشگاه)، ورزشی، و یا حرفه ای فرد محیطی خصمانه و منتقد باشد فرد در آن محیط به کمبود اعتماد به نفس دچار خواهد شد در حالیکه در محیطی دیگر میتواند اعتماد به نفس بالایی داشته باشد.
ناتوانی خود فرد در ابراز و استفاده از استعدادها و مهارتهای فردی نیز که عمدتا عاملی ژنتیک داشته و برگرفته از اختلالات رشدی و شخصیتی است از دیگر عوامل فقدان و یا کمبود اعتماد به نفس می باشد. دراین حالت، شاخص و علامت اختلالات شخصیتی و رشدی فرد، ناتوانی و ضعف وی در ایجاد ارتباط با اطرافیان سالم خود در محیط خانواده، مدرسه و دانشگاه، و سرکار و حرفه اوست.
از دیگر عوامل فقدان و یا کمبود اعتماد به نفس علاوه بر محیطی خصمانه و منتقد و ناتوانی در استفاده از استعدادها، کمبود مهارتهای تخصصی و رفتاری است. افرادی که اعتماد به نفس پایینی دارند ممکن است مهارتهای سطحی و اندکی در تحصیل و حرفه و همینطور رفتار خود با دیگران داشته باشند که باعث شود تفاوتی آشکار ولی منفی و ضعیف بین آنها و همکلاسی ها و همکاران آنان مشاهده شود. این ضعف تخصصی و رفتاری در هنگام ارتباط نمایان شده و معمولا باعث عقب گرد و پسرفت بیشتر آنان در تحصیل، کار و ارتباط حتی با خانواده و همسر می گردد.
  •   اعتماد به نفس کاذب

اعتماد به نفس کاذب یعنی نشان دادن قدرت و موقعیتی که برگرفته از مهارتها و استعدادهای مفید و واقعی فرد نیست. افرادی که اعتماد به نفسی کاذب دارند معمولا افراد باهوشی هستند که با مغلطه، سفسطه و خود بزرگ نمایی سعی در جلب اعتماد، تایید، و تحسین دیگران دارند. این افراد ناتوانی و بی عرضگی های خود در ارتباط موثر و پایدار با خانواده و همسر، کار و تحصیل را پشت مقصر دانستن دیگران، بد شانسی، و بد رفتاری و حق نشناسی دیگران نسبت به خود قایم می کنند. در عوض بابت موفقیت هایی که دیگران مسبب واقعی آن موفقیت ها هستند به خود اعتبار و ارزش داده و بدین وسیله تأیید و تحسین دیگران را جلب می کنند.
افرادی که اعتماد به نفس کاذب دارند عمدتا دچار انواع اختلالات شخصیتی، بیش فعالی، اختلالات رفتاری دوران کودکی مثل توره و سلوک می باشند. از خصوصیات بارز این افراد گرایش به کارهای بدون سختی و زحمت و یا با سختی و مرارت کم مانند: مشاغل سیاسی، تدریس غیر تخصصی، و مشاغل بدون عملکرد مستقیم است.
افراد با اعتماد به نفس کاذب اغلب افرادی بسیار دهن بین، کینه توز، بد دل و زیر-آب-زن بوده و از این طریق راه پیشرفت و تعالی شغلی و مالی خود را پیش می گیرند. خود آموختگی یکی دیگر از نشانه های بارز افراد با اعتماد به نفس کاذب بوده چرا که این افراد از آموزش به شدت گریزان بوده و تنها به هوش و ریزبینی خود در بدست آوردن مهارتها و یا تسخیر فکر و دل دیگران تکیه می کنند.
افزایش اعتماد به نفس به روشی صحیح و سالم نیازمند شناسایی استعداد های ذاتی و پرورش مهارتهای تخصصی و ارتباطی در فرد از طریق آموزش دیدن و پرورشی منسجم یافتن است. با توانایی در استفاده از استعدادهای ذاتی و مهارتهای تخصصی و ارتباطی بطور خودکار فرد در خود احساس قدرت و تسلط به محیط کرده و تحسین و  تایید دیگران را بر می انگیزد.
  •   درمان کمبود اعتماد به نفس

برای درمان کمبود اعتماد به نفس می بایست اول از نبود اختلالات شخصیتی و سلوکی اطمینان حاصل کرد که این مهم نیازمند مراجعه به روانشناسان بالینی و متخصصین شخصیت شناسی است. با وجود این اختلالات و درمان نکردن آنها، فرآیند پرورش اعتماد به نفسی سالم و پایدار امکان پذیر نبوده و فرد در چرخه ای معیوبی  از سعی و تلاش و ناکامی پرسه خواهد زد که می تواند منجر به اعتماد به نفس کاذب شود.
بنابراین با اطمینان از نبود اختلالات شخصیتی و سلوکی، گلوگاه های ناتوانی در شناسایی و ابراز استعدادهای ذاتی می بایست که مورد بررسی و تشخیصی حاذقانه قرار بگیرند. در نهایت پس از شناسایی این گلوگاه ها فرد میتواند با دریافت قدمها و پروتکل کاربردی آن گلوگاه ها اقدام به ایجاد و نگهداری اعتماد به نفسی سالم و پایدار در خود بنماید.

فقدان و افزایش عزت نفس

فقدان عزت نفس بدلیل کمی سن و نداشتن تجربه های صحیح و کافی امری کاملا طبیعی است. عزت نفس نیاز به داشتن زندگی ای فعال و عملی، پرورشی کاملا آگاهانه و منسجم، و گذشت زمان در این نوع زندگی و پرورش است. به همین دلایل تا زندگی فرد دارای تحرک و فعالیتی عملی و مثبت و تحت آموزشی صحیح نباشد پرورش عزت نفس وی بطوری عملی و نمایان اتفاق نمی افتد.
هستند افرادی که تظاهر به داشتن منشی بزرگوارانه و زیبا دارند. اما تفاوت رفتار آنان با اطرافیان نزدیک و با محیط بیرون گواه تظاهر و ریای آنها بوده و نشانگر نداشتن نفس و شخصیت به معنایی واقعی بزرگوار است. ظاهری موجّه داشتن اما خلق و خویی متغیر و بی ثبات هرگز برابر نفسی عزیز و محترم داشتن نیست.
خودخواهی و خود رأیی نیز وقتی منجر به آزار و بی حرمتی به دیگران و پایمال شدن حق آنان می گردد از مصادیق داشتن عزت نفس نیست. همواره میتوان به خوب بودن و بزرگ بودن تظاهر کردن اما داشتن خصوصیاتی منفی مثل تعصب و غرض، ناپایداری در حُسن خلق، دهن بینی، قهر و لج بازی، و حسادت و عداوت نشانگر ریاکاری و دورویی فرد است.
افرادی که تظاهر به داشتن عزت نفس میکنند کاذب بودن این خصوصیت خود را با تفاوت رفتار خود با اعضای دور و نزدیک خانواده و محیط بیرون نشان می دهند. همچنین ناپایداری خلق و منش آنان از دیگر علائم کاذب بودن بزرگ منشی و داشتن بینشی بزرگ، در برگیرنده و زیباست.
  • روش های افزایش عزت نفس



برای افزایش عزت نفس باید آموزش دید و این آموزش را از افرادی گرفت که صاحب تخصصهای متفاوت، مهارت های متفاوت، و منشی و رفتاری بزرگ و پایدار هستند. این افراد در هدف گذاری صحیح و چگونگی رسیدن به هدف نیز یاران و راهنمایان بسیار مجرب و آموخته ای هستند که موجب تعالی و پیشرفت متقاضی داشتن عزت نفس می گردند. به خاطر داشته باشیم که برای پرورش عزت نفس، زندگی فعال و کنجکاوی و میل به یاد گیری از شاخص های بسیار مهمی هستند که بدون آنها آموزش لازم بر بستری مفید و پربازده قرار نمی گیرد.